این منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به اکران فیلم ابوالحسن داودی گفت: اکران فیلم توقیفی «زادبوم» بعد از ۹ سال با تغییراتی در شکل و شمایل فرش قرمزی است که سازمان سینمایی و ابوالحسن داودی برای ورود فراریان از کشور زیرپای آن ها پهن کرده اند. «زادبوم» روایت بازگشت یک سیاستمدار به زعم کارگردان آن بی عاطفه، مقام پرست و دیکتاتور خانواده به ایران و زمینه ساز دعوت از خارج نشینان پشت کرده به مردم و کشور پس از ۳۰ سال به ایران است.
وی ادامه داد: این فیلم که از منظر هنری اثری خوش ساخت و دارای بازی های خوب و کارگردانی حساب شده است با استفاده از مضامین چندپهلو و نمادین و هجمه به اصولگرایان و همانندسازی آدم های فیلم با لاک پشت های ایرانی که پس از ۳۰ سال به زادگاه خود باز می گردند به استناد صحنه ای از فیلم با سوزاندن اموال ملی زمین سرد کشور را برای ورود نه مهاجران که فراریان ایرانی گرم می کند. در «زادبوم» اوضاع کشور به گونه ای ترسیم شده که ارزش ها و ارزش مداران ورشکست، دگراندیش ها حاکم و همه چیز برای تغییر کشور مهیا شده است.
آذین خاطرنشان کرد: از نگاه سازندگان «زادبوم» مردم بی تفاوت و جوانان عاشق پیشه و نابغه فراری و یا مومن و عقب مانده اند. چراغ سبز خروج از توقیف و اکران فیلم «زادبوم» را پیشتر رئیس اشتباهی سابق سازمان سینمایی آقای ایوبی روشن کرده بود و نمایش عمومی آن حاصل دنباله روی آقای حیدریان از وی است. «زادبوم» نه میزبان بازگشت لاک پشت ها که در واقع مبلغ و پذیرای بازگشت اهانت کنندگان به کشور و تمسخرکنندگان مردم و برباد دهندگان سرمایه های ملی است.
وی سپس به جدیدترین ساخته سینمایی نگار آذربایجانی پرداخت و گفت: درام اجتماعی «فصل نرگس» نوشته و کار نگار آذربایجانی دومین ساخته سینمایی او بعد از فیلم «آینه های روبرو» است؛ نگاه به مسائل و رویدادهای زندگی همراه با ظرافت ها و دغدغه های زنانه محور توجه این سینماگر به سینما و جامعه است. آذربایجانی که مسیر سینمای حرفه ای را اخلاق مدارانه تجربه و طی می کند در «فصل نرگس» هم داستانک های فیلم خود را انسان مدارانه روایت کرده است.
آذین تأکید کرد: توجه به هویت، اصالت و ویژگی های انسانی و شخصیتی آدم ها و احترام به اقدام های پسندیده ای چون اهدای عضو، پوشش دهنده نقاط قوت و ضعف کاراکترها و موضوعات «فصل نرگس» است. با آنکه فیلم دوم آذربایجانی در کل ساختاری جمع و جور و فکر شده دارد ولی نگاه ناپخته، سطحی و شعاری و غلوآمیز به مسأله انسانی اهدای عضو به دلیل کم مایگی هنری و نمایشی و ساده نگری فراتر از معمول باعث شده تا مشکلات و گرفتاری های زنانه شخصیت های فیلم پررنگ تر از مقوله اهدای عضو شود.
این منتقد سینما تصریح کرد: در واقع «فصل نرگس» گرچه موضوعی خوب و البته تکراری را دستمایه ساختار هنری خود قرار داده اما به علت روایت تکراری و ساده اندیشانه و غلو در ارائه سوژه های عاشقانه و گرایش های زنانه از سطح یک فیلم متوسط عبور نمی کند هرچند «فصل نرگس» فصلی از زندگی نرگس است اما فصل مهمی در پرداخت و روایت دراماتیک خلاقانه و نوآور مضمون و محتوای آن نیست با این همه «فصل نرگس» به علت احترام به انسان و انسانیت فیلمی محترم است.
آذین در ادامه این گفتگو در رابطه با فیلم «سارا و آیدا» اظهار داشت: بازگشت دوباره مازیار میری پس از ۴ سال دوری از فیلمسازی با فیلم متوسط «سارا و آیدا» برای او به عنوان کارگردان در سینما دستاورد مهمی ندارد؛ این فیلم که در واقع محصول دوران استراحت میری است گرچه از فیلمنامه ای قاعده مند برخوردار است ولی اجرای متوسط کارگردان و مضامین به بلوغ نرسیده فیلم به ویژه در قالب ارتباطات، برخوردها و مناسبات اجتماعی شخصیت های اصلی فیلم آن را در سطح آثار معمولی، تیپیک و متوسط قرار داده است.
وی سپس با بیان اینکه در واقع ضعف پرداخت مضامین فیلم و ناموفقی آن در شکل دهی دراماتیک به بحران زندگی سارا و همراهی های آیدا با او به دلیل تک بعدی بودن باورپذیر و همدلی برانگیز نیستند خاطرنشان کرد: آنچه از ارتباط سارا و آیدا به عنوان ۲ یار صمیمی در فیلم ارائه شده بسیار سطحی، کلیشه ای و سلیقه ای است در حالی که عموماً دوستان واقعی را طرز فکر و نگاه و دردها و شادی های مشترک و استمرار هدفمند دوستی ها و آرمان های آن ها استوار می سازد چیزی که در فیلم «سارا و آیدا» از آن ها نشانی نیست به عبارتی «سارا و آیدا» محصول نگاه گذرای سازندگان سوار بر قطار تندروی زندگی این فیلم به داستان کمرنگ «سارا و آیدا» است.
وی در خاتمه این گفتگو متذکر شد: افزون بر این غلو در ساده انگاری و ساده نمایی سبب شده تا میری در قاب بندی نماها و ترکیب صحنه ها و فضاسازی ها از عناصر هنر و زیبایی غافل شود و به همین علت ساختار هنری فیلم او چندان استاندارد و جذاب نیست. «سارا و آیدا» تنها یک فیلم معمولی و بیشتر برازنده پخش از تلویزیون است.
ارسال نظر